ضرورت استراحت و کسب انرژی برای خودآگاه ذهن

منِ ذهنی مثل جسم برای بقای خود به انرژی و استراحت احتیاج دارد. همانطور که جسم میخورد و می آشامد و میخوابد تا بتواند تجدید قوا کند منِ ذهنی هم نیاز به غذا و استراحت دارد، منِ ذهنی دقیقا مثل جسم از خواب برای استراحت استفاده میکند.در زمینه دریافت انرژی منِ ذهنیِ تحت کنترل، توسط خودِ واقعی که به منابع بیکران روح و ارزشهای معنوی و اخلاقی متصل است به قدر کفایت تغذیه میشود مانند شیر یا پلنگ و ببری که در باغ وحش نگهداری میشود و هر روز طبق یک برنامه مشخصی با غذای ویژه خود تغذیه میشود .اما منِ ذهنی آزاد و رها و خارج از کنترل، انرژی خود را از دَم دست ترین منابع انرژی یعنی ذهنِ افراد اطراف خود میدزدد و دیگران را از انرژی خالی میکند. بعد از یک بگو مگو و دعوا اگر موفق بشوید طرف مقابل را در بحث یا بزن بزن فیزیکی مغلوب کنید با وجود اینکه شما هم آسیب دیدهاید چه حسی دارید؟ وقتی یک نفر را که از او کینه به دل دارید به قصد تلافی در جمع دوستان خیط میکنید چه حسی به شما دست میدهد؟ وقتی شخصی را دست آویز مسخره کردن و تحقیر میکنید چه حسی پیدا می کنید؟ در یک شرط بندی یا قمار پول مناسبی میبرید چقدر خوشحالید؟ در یک رقابت مسخره با راننده دیگر در بزرگراه با انجام رفتار پر خطر جلو می زنید چگونه میشوید؟ اصطلاحاً رو کم می کنید حالتان چگونه است؟ جواب همه این سوالات انرژی است که از سمت مغلوب به دست می آورید یا درست بگویم میدزدید. حالا بر عکس اگر شما سمت مغلوب بودید چه؟ خالی از انرژی می شدید. این رفتار منِ ذهنی است. منِ ذهنی که انرژیش را در یک رقابت ذهنی مسخره به رقیب غالب خود باخته است باید سریع آن را جایگزین کند طبیعتا میرود و در مسیر خود یک ذهن ضعیف را پیدا میکند تا انرژی از دست داده را از او به راحتی بدزدد، در زندگی هر کسی هم افراد خانواده بواسطه تعلق خاطر به شما و زیر مجموعه شما بودن میشوند ضعیف ترین ذهنهای موجود و شما این تهی شدن را بر سر آنها خالی میکنید تا قرار پیدا کنید و آرام شوید. در سطح هِرم جامعه هم به همین صورت از راس هرم به سمت پایین که افراد از لحاظ قدرت ضعیف میشوند از هم انرژی می دزدند و هر طبقه انرژی طبقه پایینتر خود را جایگزین انرژی از دست داده میکند تا قاعده هرم که همگی جزو ضعیف ترین اقشارجامعه از لحاظ قدرت و شان اجتماعی هستند و مشخصاً سرانجام چنین جامعۀ گرگ صفتی که همه از هم انرژی میدزدند تا هویت پیدا کنند مشخص است.

جلب توجه و کسب تحسین سایرین منجر به این میشود که یک منِ ذهنی انرژی بگیرد و اصطلاحا منیّت او نوازش شود و یا برعکس عَدم تحسین سایرین منجر به تخلیه انرژی میشود طبیعتا اگر بخواهید تحسین دیگران را به دست آورید باید معیارهای مهم برای یک جامعه ذهنی را متوجه شوید، داشته هایتان بیشتر شود داشته های بیشتر منوط به قدرت بیشتر است قدرت در کلام، جاه و مقام، فیزیک و اندام، زن، ثروت و... در دنیایی که منابع این ها که شمردیم در سطح باورِ ذهنی محدود است چاره ای نمی ماند جز اینکه آن را از دست دیگران بربایید. یک انسان که از بازی منِ ذهنی خارج شده است در این رقابت قرار نمیگیرد انرژی وجودی خود را از منابع عالی که در اختیارش است مثل طبیعت، محبت خانواده و نزدیکان و دوستان، مفید بودن برای جامعه، عبادت و سرگرمی های مفید، سکس خوب و لذت بخش، خورد و خوراک عالی و... کسب میکند و واسطه جریان انرژی کیهان به سایرین میشود انرژیش دزدیده نمی شود بلکه خود آن را منتشر میکند و دریافت کنندگان را سیراب میکند، دعوا را کش نمیدهد و با آرامش و منطق و گفتگو به آن پایان میدهد و همیشه خالق صلح و دوستی خواهد بود.