مضطرب ها درگیر تفکر «جاودیی» هستند؛ برای مثال می پندارند با نگرانی، افکار وسواسی، مناسک و اجتناب می توانند خطرات را دفع کنند. طوری در تفکرتان تجدید نظر کنید که مبنتی بر شواهد برگرفته از مشاهده و تجربه باشد نه مبتنی بر احساسات و باورهای غیر انتقادی. نتایج زیر را که محصول منطقی شواهد موجود هستند، دنبال کنید. باورهای خود را نقد کنید و بپرسید مفید هستند یا مضر ؟

واقعیت پذیری

واقعیت پذیری به اندازه خود پذیری مهم است. این طبیعی است که بخواهید به طور کامل از نشانه های اضطراب خلاص شوید. ولی وقتی می گویید باید از اضطرابی که اضطراب می آورد کاملاً خلاص شوم و موقع بروز نشانه ها واکنش افراطی نشان می دهید، متاسفانه اوضاع وخیم می شود.

دلیل اصلی تداوم اضطراب گذرا، مضطرب بودن درباره اضطراب است. برای مثال آدم ها پس از اولین حمله وحشتزدگی دچار این اضطراب می شوند که دوباره دچار حمله شوند به همین دلیل دچار حمله وحشتزدگی می شوند.

تحقیر خود هم باعث تداوم اضطراب می شود ولی این فاجعه سازی است که باعث می شود این حملات رخ بدهند. در حالی که اگر آدم ها اضطراب خود و نشانه هایش آن را بپذیرند، از این دور باطل خارج می شوند.

مردم گاهی اوقات مفهوم پذیرش را نمی فهمند. پذیرش با تسلیم شدن و وادادن فرق دارد. پذیرش به این معنا نیست که باید آن را دوست داشته باشید - شما می توانید آن را دوست نداشته باشید و ترجیح بدهید وجود نداشته باشد. پذیرش واقع بینانه این که «هیچ قانونی در جهان وجود ندارد» به این معنا نیست که نباید وجود داشته باشد.

و بالاخره پذیرش به معنای دست کشیدن از اصلاح نیست شما می توانید راه حل های بهتری برای اضطراب تان بیابید ولی این توقع گناه آور را کنار بگذارید که «نباید اضطراب داشته باشم».

پس پذیرش چیست ؟

1- یک واقعیت است. 2- اگرچه ناخوشایند است ولی قابل تحمل است. 3- اگرچه ناخوشایند است ولی دلیل نمی شود که نباید باشد. شاید تناقض آمیز به نظر برسد ولی اولین گام برای غلبه کردن بر اضطراب، پذیرش اضصراب است یعنی لازم است این توقع را که نباید اضطراب داشته باشید کنار بگذارید.