اهمیت تغذیه و کاهش وزن در زندگی روزانه

وقتی ما هنوز نمی دانیم شیر مادر در سلامتی آینده فرزندمان چقدر موثر است چطور به این مرحله از یقین در طرد این مساله رسیدیم؟ دکتر مندلسون نام بسیاری از کارخانه های شیمیایی که با هدفی اقتصادی تولید شیر خشک می کردند و پزشکان اطفالی که در فروش این شیرها به آنها دست یاری می دادند را در کتابش ذکر کرده است. او به متخصصان زنان و زایمان و متخصصان اطفال خرده می گیرد که چرا در اهمیت شیر مادر به اندازه کافی پافشاری نکرده اند و نتیجه اش این شده که میلیون ها کودک در دنیای ما همچنان با شیرهای خشک یا شیر گاو رشد می کنند که پر از پروتئین و مواد سنگین دیگرند و کلسیم قابل جذب موجود در آنها به مراتب از شیر مادر کمتر است.

در مورد خود من، همین مساله باعث اسیدی شدن شدید شرایط بدنی فرزند کوچکم شد. ناتوانی شدید جسمی در اثر ظهور کهیر و خلاصه جراحی هر دو زانو هم بر همه مشکلات دیگر اضافه شد و ضعف سیستم عصبی را حادث شد. همان طور که در سرتاسر کشورمان مرسوم است، من هم با گوشت بزرگ شدم. به عنوان یک گیاهخوار (البته تا سن 31 سالگی به این موضوع پی نبرده بودم.) ناتوانی من در هضم گوشت ، مشکلات دردناک و مداومی را برایم حاصل کرده بود. من در خوش خوراکی سابقه دارم. مادرم بانویی خوش سلیقه و مهمانداری با استعداد بود و در خوراک شناسی بسیار خبره بود. از بچگی بسیار سفر کرده ام. از سنین جوانی با آشپزی های سر تا سر جهان آشنا شدم.

وقتی شاگرد دانشگاه بودم شانس کار کردن با آرماند دوسلیر آشپز محلی فرانسه در آوینیون را یافتم. مواردی که شمردم مهم ترین نکات برای شناسایی و طرز زندگی من است اوایل برایم خیلی سخت بود که ببینم همین نکات ریشه مشکلات سلامتی من شده اند. و نکته اصلی این است که غذاهایی که تا به حال خورده ام بدنم را به نابودی کشانده اند و هیچ نیروی دیگری برای مقابله با هر چیز دیگری در زندگی برایم باقی نگذاشته اند.

وقتی قوانین پیشنهادی هاروی را بکار گرفتم، همان قوانینی که برای شما هم شرح داد، 10 کیلو وزن کم کردم ! آن هم فقط در 6 هفته و برای اولین بار در زندگی خود از شکل بدنم راضی بودم و به آن افتخار می کردم. این نشاط آورترین احساسی است که هر کسی استحقاق آن را دارد! مهم تر از همه برای من این بود که افکار و عقیده ام عوض شده و آن غبار افسردگی که بر تمام امور زندگیم سایه انداخته بود، یواش یواش محو می شد. داشتم طعم روزهای آرامش و آسایش را می چشیدم. فقط کسی که از دردهای عصبی و افسردگی بدنی رنج می برد می تواند بفهمد که یک زنگ تفریح در آن میان چه مزه ای می دهد. همان طور که بدنم تلاش می کرد تا تعادل خود را بدست آورد، خود نیز متوجه می شدم که قادر بودم همان زندگی پر تلاش و پر ثمری که همیشه آرزویم بود را صاحب شوم. حس می کردم که تازه بر سرزمین امید و آرزوهایم قدم گذاشته ام!

واضح بود که دانسته هایم در مورد پخت و پز همیشگی مان را می بایست فراموش می کردم تا همیشه حالم خوب باشد. این مساله برایم هنگام سم زدایی مشخص شد چرا که مزاقم تغییری نکرده بود ولی هنوز عادت های قلبیم را طلب می کردم و تکرار کارهای گذشته دوباره مریضم می کرد. وقتی با هاروی شروع بکار کردم تازه متوجه شدم، مردمی مثل من که تازه از اهمیت وزن کم کردن مطلع می شوند به چه کارهایی دست می زنند.