آیا معتقدید دنیا باید سرای امنیت و آسایش باشد ؟ ضربه ها و تجارب دردناک می توانند این باور را نقض کنند و باعث شوند تصور کنید خودتان مقصر بوده اید. برای آن که چنین حالتی پیش نیاید، ابتدا بپذیرید این باور که دنیا باید سرای امنیت باشد، غیر واقعی بینانه است. سپس نگاه تان به دنیا را واقع بینانه کنید و بپذیرید که دنیا خطراتی دارد و امنیت کامل ممکن نیست ولی می توانید با رعایت یک رشته نکات احتیاطی، خطرات را کم کنید.

با فن محاسبه سودها ، عاقلانه بودن این باور را که دنیا باید سرای امنیت باشد، بررسی کنید. همچنین به کمک فن معیار دو گانه از خودتان بپرسید : «یا عزیزانم را هم ترغیب می کنم چنین باوری داشته باشند ؟»

آسیب پذیری

مردم پس از ضربه خوردن فوراً به اشتباه خودشان را آسیب پذیری فرض می کنند (و به جای آن که بگویند «این دفعه ضربه خوردم» می گویند «نباید چنین ضربه ای می خوردم»). طرز فکر اول باعث می شود همه را آسیب پذیر ببینند (و به خودشان بگویند «هر کسی ممکن است ضربه بخورد»).

سرزنش کردن خود و قابلیت

آسیب پذیری و سرزنش کردن خود با این برداشت که چقدر قابلیت دارم و چقدر می توانم امنیت خودم را حفظ کنم، رابطه نزدیکی دارد. از ضربه خوردن، خود را ضعیف، ناتوان، درمانده، عاجز و حتی مشکل دارد می بینید. این تلقی ها به باورهای اصلی شما، مثلاً این باور که «خلایق هر چه لایق»، بر می گردند. ابتدا ببینید چه چیزی را سرزنش می کنید. آیا رفتارتان را سرزنش می کنید (برای مثال می گویید «چون آدم ترسو بی فکر یا ... هستم چنین اتفاقی برای من افتاد») ؟ شاید هم کل شخصیت تان را سرزنش می کنید (برای مثال می گویید «چون آدم بدی هستم، این اتفاق افتاد») ؟

اگر رفتار یا صفت تان را سرزنش می کنید از خودتان شواهد بخواهید. اگر رفتارتان علت اصلی یا نسبی وقوع اتفاق ناگوار یا ضربه است، سه راه دارید. نخست این که مسئولیت اعمال تان را بپذیرید. دوم این که خودتان را علی رغم اعمال تان بپذیرید. سوم این که ببینید برای کم کردن احتمال تکرار شدن ضربه یا رویداد ناگوار چه کار می توانید انجام بدهید.

اگر شک دارید که می توانید امنیت خود را حفظ کنید، اشکالات و نقائص تان را بیابید و رفع کنید. ممکن است برای این کار به برخی مهارت ها نیاز داشته باشید.