«امروز صبح یک کارمند جدید استخدام کردیم. دوست دارم تو کارها را بهش یاد بدی».

اینجا چه اتفاقی افتاده است: شما هم روزی یک کارآموز بودید و چیزی بلد نبودید اما با زحمت و تلاش زیاد توانستید ارتقاء گرفته و موقعیت خود را تحکیم کنید. شما در مورد کارتان همه چیز را میدانید و به علاوه همه هم شما را به عنوان یک آموزش دهنده خوب

پاسخ: «خوشحالی می شوم، اما فردا سخنرانی (قرار ملاقات یا کار مهم) دارم که باید به آن برسم. برای کارهای خودم هم وقت ندارم. فکر نمی کنی اگر کسی دیگری به او آموزش دهد. بهتر باشد؟

هشدار: یک بار که نقش معلم را ایفا کنید، کم کم باید کار اصلی اتان را فراموش کنید.

«پرینتر جوهر ندارد»

اینجا چه اتفاقی افتاده است:

همکارتان دم در اتاقتان ایستاده است. لحن صدایش به شما میفهماند که می خواهد همین حالا از پرینتر استفاده کند. در کنار این مسأله کسی را میخواهد تا اشکالات کامپیوتری او را هم رفع کنند. شما تقریباً تمام کارهای شرکت را انجام شلوغ است اما واقعاً به کمکت احتیاج دارم.»

پاسخ: «الان نمی توانم، اما به محض اینکه سرم خلوت شود یادت می دهم که چطور خودت به تنهائی بتوانی در آن جوهر بریزی». همچنین می توانید بگویید «خیلی ساده است. در پرینتر را باز کن دستور العمل آن ثر گوشه السمات راست نوشته شده است. با خواندن آن مشکلی نخواهی داشت اگر هم مشکلی پیش آمد مرا با خبر کن».

هشدار: فکر زنکنید که هیچ کسی به جز شما نمی تواند کارها را انجام دهد. با کمک کردن و انجام دادن کارهای دیگران از ارزشی و اعتبار خود می کاهید.

«می توانی به من کمک کنی که پروژه جانسون را تمام کنم»؟

اینجا چه اتفاقی افتاده است:

شما واقعاً نمی توانید. با این که خیلی دوست دارید کمک حالی همکارتان باشید اگر خیلی هنر کنید می توانید تا آخر هفته کارهایی را که روی میز تان انباشته شده را تمام کنید. اینکه همکارتان را از این موضوع مطلع باشد بسیار مهم است و باعث می شود که جواب منفی شما قابل قبولی تر به نظر برسد. قبل از اینکه جواب منفی بدهید، اطمینان حاصل کنید که «نه» شما تأثیر منفی روی تیم یا گروهی که با آن کار می کنید ندارد.

پاسخ: «می خواهم به تو کمک کنم اما خیلی مهم است که کارهای خودم را به سرانجامی برسانم».

هشدار: نه گفتن نوعی برنامه ریزی زمانی است، قبل از قبول هر پیشنهادی ابتدا به مسئولیتهای خود فکر کنید. محدودیتهایی را برای خود مشخص کنید تا لطمه ای به کارتان وارد نشود.

"لارنس" استعفا داده و من میخواهم مسئولیتهای او را بین تو و آیسون تقسیم کنم.

اینجا چه اتفاقی افتاده است:

شما میدانستید که لارنس میخواهد استعفا بدهد، اما فکرش را هم نمی کردید که کارهای او به شما واگذار شود. نمی توانید این درخواست را رد کنید اما ابتدا باید اطلاعاتی در زمینه کار او داشته باشید.

پاسخ: «برای چه مدت باید جانشین لارنس باشیم»؟ یا «این واگذاری موقتی است» یا «ابتدا باید توضیحاتی در مورد کار او به ما بدهید تا بتوانیم مسئولیتهای او را با برنامه امان هماهنگ کنیم».

هشدار: سؤالهایی در مورد انتظاراتی که رئیستان از شما دارد و دانستن آن، کار شما را زیاد می کند. درخواست یک دستیار برای انجام این کارها باعث می شود که کمی احساس راحتی کنید.