عصبانیت

آیا مشکل عصبانیت دارید ؟ شاید از خودتان عصبانی هستید که چرا جلوی ضربه یا رویداد ناگوار را نگرفته اید یا چرا فلان رفتار را انجام داده اید و چرا با آن این طور «کنار آمده اید». همچنین ممکن است از این عصبانی باشید که چرا زنده مانده اید (احساس گناه بازماندگان). از طرف دیگر ممکن است از دیگران عصبانی باشید که چرا شما را درک نکرده یا از شما حمایت نمی کنند. شاید هم از مسببان واقعه، مثلاً از خدا یا «دنیا» عصبانی هستید.

عصبانیت همیشه مشکل ساز نیست - عصبانیت می تواند پاسخ درست و مناسبی در برابر وضعیت باشد. با این حال اگر بیش از حد عصبانی باشید و نتوانید اعمال سازنده انجام بدهید، نشانه های آزارنده ای در شما پدید می آید و نمی توانید با ضربه کنار بیایید.

نکته : عصبانیت شما مفید است یا مخرب ؟ برای جواب دادن به این سوال از فن محاسبه سودها استفاده کنید. توقعات تامین کننده سوخت عصبانیت را زیر سوال ببرید. فراموش نکنید که بایدها شما را ناراحت می کنند و بس - آنها به ندرت اوضاع را بهتر می کنند.

مهم تر از همه این که روحیه پذیرش خودتان، رفتارتان، دیگران، رفتارشان، دنیا و اتفاقا را در خودتان تقویت کنید. منظور من این نیست که اتفاقات را دربست بپذیرید یا از تغییر دادن پیامدها دست بکشید بلکه منظورم این است که خود خوری نکنید.

تحمل نکردن نشانه های اضطراب

همان طور که گفتم اضطراب پس از ضربه، تحت تاثیر نشانه هایش تداوم می یابد. اگر از افکار مزاحم یا خواب های بد خود بترسید، روی آنها متمرکز می شوید و به اضطراب تان جان دوباره می بخشید. راه حل این است که از تجدید خاطرات، کابوس ها و سایر نشانه های ناخوشایند فاجعه نسازید. فنونی که در این مسیر به شما کمک خواهند کرد، مقیاس فاجعه (فصل نهم) چارچوب بندی مجددو تجسم عقلانی - هیجانی (فصل نهم) هستند. از نشانه های فعلی خودتان فاجعه نسازید. به جای آن که نشانه های تان را «وحشتناک» و «غیر قابل تحمل» بدانید، آنها را «نا خواشایند» و «آزارنده» بدانید.